سخنی با تو...
فرزندم ،دلبندم اینک که مینویسم از دلتنگی هایم توطفلی خرد هستی با اندک شناختی از دنیای پیرامون خود ؛نازنین مادر دلم را غمی همیشگی فراگرفته ، غم اینکه چگونه در این دنیای پر مکر و فریب خواهی زیست !غم اینکه مبادا چراغ های رنگی کم نور اطرافت تو را غافل کند از ماه وستارگان آسمانی ،مبادا گوشهایت پر شود از همهمه ی پوچ و پوشالی و از زمزمه دلنشین کلام وحیانی غافل بمانی. فرزندم،قلبم را گر چه از تیرگی های گناهانم افسرده میبینم ولی دعایت میکنم در هجوم عصر پر از تاریکی دل نازنینت همچون تک ستاره ای در شب ظلمانی باشد روشن ودرخشان که نه تنهاتورا ایمن بدارد از ظلمات ،بل دلهای دیگری را ...
نویسنده :
مامان ابوالفضل آقا
4:43